بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۸ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

ذهن درد ...

سه شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ۰۲:۲۴ ق.ظ

 

ذهن درد...

رک و پوس کنده ...! گاهی می نویسی فقط برای اینکه عریضه خالی نماند و گاهی هم در بین هجوم موضوع هایی که می خواهی بنویسی نمی دانی کدام را انتخاب کنی و بد ترین حال هم این است که زندانی سکوتی فریاد آلود می شوی و به قولی: آنقدر فریاد هایت را خورده ای که اگرکسی به چشمانت نگاه کند کر می شود... خلاصه ذهن درد هم بیماری ایست برای خودش....

ما جرا این است ...سالنامه ات را برمی داری و روزهای مانده را نگاه می کنی ....و روزهای که گذشته روی یک طرف سالنامه سنگینی می کند .... چه سنگینی ای ..... بگذریم .....اینکه نمی دانی از وداع سرما بنویسی! یا از وصال بهار ...روزهای پیش رو تو را به این افکار می کشاند ....عید و گل و بلبل و ... به به و چه چه...الی آخر چند لحظه سکوت می کنی و "بهار"را برای خودت مرور می کنی ...."بهار"....."بهار"...."بهار" خطی روی دو خط بالا می کشی و می نویسی ....." امسال بهار بی تو یعنی پائیز .....تقویم به گور پدرش می خندد"

 

ذهن درد را فقط اهل سکوت می فهمند و مرد می خواهد که در کنج این سنگر های سرد تاب بیاورد ...مرد ؟!سوختن دارد این درد البته نه از جنس سوختن چهارشنبه سوری از جنس خیمه سوزی سال 61 هجری ... دهر تو را به دو راه می گذارد یکی سوختن است و دیگری ساختن و میان آتش ساختن گلستان چقدر سخت می شود ....حال اینکه نفس تو کجا و نفس ابراهیم خلیل ....

 

در بازار گرم اجناس شب عید خوب جنسی است جنس درد . "این جنس خریدار خودش را دارد "درد یک فرهنگ است که از ب بچه حزب اللهی تا یای آخرش حرف به حرف و شانه به شانه در راهروی زمان با اوست که غیر ازاین هم نباید باشد ...و نیست ....شاید همان جام بلا بیشترش می دهند ....

اما کمی درد نامه بنویسم فقط برای اینکه کمی سبک شم ....دردناک ترین درد این است که از خودی بخوری .... "پیشانی همه شان داغ سجده داشت... آنان که به خیمه ات سنگ می زدند " از کدام خودی ؟! کنایه "جرم سعید تاجیک از جرم فائزه بیشتر است و سعید ذاکری هم منتقد تندی است وسفره" هفت سین" اوین "سعید" هم دارد اصلن "ف" در هفت سین جایی ندارد پس" فائزه" شب عید پیش حاج اکبر است و چقدر جای آقا زاده خالیست در خانه حاج اکبر ....قلاده های طلا هم با چه مکافاتی به اکران می رود و طلاق نادر و سیمین با آغوش باز خانم انجلینا مواجهه می شود و افتخار آمیز می شود کارگردان غیور ایرانی مان که خرس خوشگلش رو روی سن به دوست دخترش هم تقدیم می کند.....و قسمت جالب غصه آنجاست که در گوشه ای نه چندان دور تر بین مادر شهید و راننده لودر دعواست که تو رو خدا سنگ قبر بچه ام را نشکنید ... از او همین مانده .....حالا هم در قیل و قال انتخابات و فیلتر شدن وب های منتقدان آقای پرسه در مه(( همان آقای صدا سیمای سابق)) کسی نباید به سراغ حرامزادگانی که در شبکه های اجتماعی به محضر امام هادی (ع) اهانت می کنند برود ... حتمن مصلحت این است ؟! .... .... و .... و .... ادامه درد ها رو نقطه ... بزاری بهتره  که تو خود حدیث مفصل می خوانی  از این مجمل ..... درد را از هر طرف بخوانی ! درد ... 

همین حوری نوشت :بچه گانه بخوانید "  این روزها حسود شده ام .... حسود ......انقد از ابراهیم نگید

من از تو دل نمی کنم اقا اگه قابل بدونی .............................. اگه میون عاشقا این دل مارو دل بدونی.

لینک طرح جدید

مش مش مشایی...

دوشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۰، ۰۲:۰۱ ب.ظ

مش مش مشایی،یه آدم ولایی

دشمن اسرائیله، از نوع اوبامایی

 

مش مش مشایی،یه اسم پر هیاهو

عاشق تیتر روز و گاهی مظلوم نمایی

 

مش مش مشایی،معلم عقیده!

همون عقیده که هست، پر از ملی گرایی

 

مش مش مشایی،خط قرمز محمود

خطی که قرمز تره،از خطوط ولایی

 

مش مش مشایی،پدر اندر محمود

بجا آقا، میگه به،اسفندیار، بابایی!

 

مش مش مشایی،عاشق بازیگرا!

هدیه به هدیه خانم،داده چه رقمایی!

 

مش مش مشایی،شعار دولت ما!

البته بعدشم هست، این آقای بقایی

 

نگو که فرقه داره،ازین کارا بیزاره

شاید بابی باز بشه!، به دین بده بهایی!

 

فقط محمود میشناسش، با این همه قدر اون

مگه میشه بشناسه، اونو مثه ماهایی!

 

خلاصه یه معجزس، یک تنه فتنه سازه!

یگانه یار محمود،همین رحیم مشایی!

                                                                              شعر از ح.الف.اول
 
                                                                                                   منبع:سرباز صفر جنگ نرم
 

تفنگت را زمین بگذار...

پنجشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۰، ۰۱:۱۵ ب.ظ

 سلام این شعر رو خوب یادتون که: 

تفنگت را زمین بگذار.... که من بیزارم در دیدار این خونبار ناهنجار.... تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن.... من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن...ندارم جز زبان دل.دلی لبریز از مهر تو.....

یادتونم هست که خوانندش کی بود؟درست حدس زدید جناب استاد آواز ایران!!!"استاد!!!! شجریان" درست ۲ سال پیش در فراسوی مرزها این شعر لطف کردند خوندند در حمایت از مبارزینی که در کف خیابونهای جمهوری اسلامی غرق در خون بودند!!!!!!! اما امروز معلوم نیست کجا تشریف دارند تا باز هم هنر نمایی بفرمایند در حمایت از کشته های انگلیسی که به جرم اینکه حقشون و می خوان باید کشته شن... هنرنمایی کنن.(البته از ظاهر قضیه که معلومه کجا تشریف دارند...)

یه زمانی آدم میشه محبوب دل همه مردم کشورش اونم در لحظات ناب افطارهای ماه مبارک رمضان... یه زمانی... .

انسانم آرزوست...

چهارشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۰، ۰۴:۰۷ ب.ظ
............." این روزهای مهد تمدن و فرهنگ"................

          ............................................"انگلـــــــــــــــــــــیس"...........................................

              عکس ها تقدیم به همه ی مدعیان که سال ۸۸ تمدن و فرهنگ این کشورها را به رخ می کشیدند

          ..........."انـــــــــــــــسانـــــــــــــــــــــــم آرزوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت".............

 ‌

       

      

        

     

     

     

     

     

 

                

       

تطبیق علائم ظهور باعث ایجاد تزلزل در اعتقادات مردم می شود/از سی دی ظهور نزدیک است تعجب کردم

دبیرکل حزب الله لبنان، با انتقاد از سی دی ظهور نزدیک است، تطبیق علائم ظهور بر افراد را باعث ایجاد تزلزل در اعتقادات مردم و جامعه دانست و گفت: من تطبیق علامات را نه صلاح می دانم و نه جایز و این به ضرر بحث عمیق مهدویت است و مورد سوء استفاده واقع می شود.

وی بیان کرد: من اخیرا سی دی ظهور نزدیک است را دیده ام و تعجب کرده ام و نسبت دروغی در آن سی دی به من داده اند، علاوه بر اینکه تطبیق دادن علائم بر افراد هم اصولا کار درستی نیست.

سیدحسن نصرالله ضمن نقد سی دی ظهور نزدیک است، مطالبی را در این خصوص بیان کرد و گفت: در این سی دی ادعایی مطرح شده و گفته اند که من سید یمانی هستم که این معلوم نیست، چرا که اجداد ما هیچ وقت یمن نبوده اند و من هم هیچ کجا نگفته ام که ریشه ما یمنی است.

دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد: در مورد آقا( رهبر انقلاب) هم می گویند ایشان سید خراسانی است؛ ما یک تجربه ای در این زمینه داریم و پیش از ارتحال امام خمینی ابتدا بعضی از دوستان ما نیز این امید را داشتند که امام سید خراسانی باشد و منظور از خراسان، خراسان بزرگ است که تمامی ایران را در بر می گیرد و اینکه رزمندگان اسلام بغداد را فتح می کنند و جبهه عراق و لبنان به جبهه قدس منتهی و قدس فتح می شود و ما پشت سر امام نماز می خوانیم، بعد دیدیم که امام به ملکوت اعلی پیوستند و قطعنامه هم پذیرفته شد، بغداد هم فتح نشد و قصه به نحو دیگری ختم گردید.

مطالب مرتبط:http://bachehezbolahi.blogfa.com/post-116.aspx

منبع:خبرگزاری رسا

مقدمه:
کسانیکه به رئیس جمهور هتک حرمت می کنند گمان نکنند از رئیس جمهور عبور کرده اند آنها از رهبری عبور کرده اند

فتنه را باید شکافت و چشم فتنه را در آورد جواب مطالب آشکار پاسخ های آشکار است !فتنه پاسخ ندادن به مطالب آشکار است .مناظره حتی با رئوس ملحدین از شیوه امامان ششم و هشتم (علیهما السلام) است .

در آینده نچندان دور این شیوه زنده خواهد شد چون اسلام هنوز زنده است و به حیات خود ادامه میدهد .

به عنوان شروع کار در پاسخ به مطرح کننده بحث مکتب ایرانی مطلبی نگاشته ام .مطالب ایشان رامدتها قبل شنیده اید مطالب ما راهم بشنوید.

((الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ))الزمر ۱۸



محی الدین حائری شیرازی .بیمارستان نمازی شیراز .سوم /رمضان المبارک برابر ۱۳/مرداد ماه /۹۰

 منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حائری شیرازی

اندر حکایات منشور مرشد پارسی ... .

شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۲۵ ب.ظ

و چنین است آن منشور

به گزارشی که هم‌اکنون از 2 هزار سال بعد به دست ما رسیده است توجه فرمایید:

 سه دقیقه و بیست و دو ثانیه پیش، به هنگام کاوش‌ ‎های باستان‌شناسی در محوطه باستانی شهر تاریخی طهران، در منطقه خاورمیانه جدید، یکی از ربات‌ ‎های کاوشگر لوح فشرده ‎ای را یافت که شامل نوشته ‎‎هایی به خط آدمیزاد بود. این لوحِ دایره ‎ای شکل که یک روی آن آینه‌سان است و نور را بازتاب می‌دهد، روی دیگر آن سفید بوده و برروی آن عبارت «√Datalife » درج شده، یک سوراخ نیز در وسط آن قرار داشته و 12 سانتی‌متر قطر دارد. ربات کاوشگر طی چهار ثانیه و بیست و پنج صدم ثانیه، این لوح را که در ناحیه پاستور شهر باستانی تهران یافت شده بود، به وسیله اشعه لیزر مشاهده و با استفاده از حافظه زبان‌ ‎های منسوخ‌شده، رمزگشایی و ترجمه کرد.

 به گزارش ربات کاوشگر، برخی از عبارات و سطور بر اثر مخدوش (خش‌دار) شدن لوح در طول زمان، ناخوانا بوده‌اند که به جای آن ‎‎ها نقطه‌چین قرار داده شده است. متن لوح مکشوفه به شرح زیر است:

 ■ سطر اول: محمود، اسم مفعول از ریشه ح ـ م ـ د، ستوده، پسندیده، شایسته، رییس مردم ایران، شایسته ریاست مردم پارسیان.

■ سطر دوم: ... مدیریت همه جهان...

■ سطر سوم: ناخوانا

■ سطر چهارم:... پیش از او غارتگران بیت‌المال... مملکت... بی‌عدالتی فرمانفرما بود. مردم همه سر در گریبان... دست‌ ‎ها پنهان، نفس‌ ‎ها ابر.

■ سطر پنجم: مردم به ‎سختی معاش می‌کردند. یارانه ‎‎ها بی‌هدف بود و ماهواره امید بر زمین خاک‌خورده. همه مردم را...

■ سطر ششم: مردم از خدای بزرگ، هر خدا که به تعداد آدمیان راه برای رسیدن به او بوَد، خواستند تا به باشندگان روی زمین نظری کند و کاندیدایی دیگرگونه از برای آنان رقم زند، حاکمی خوب که ... و خدا بر آنان رحمت آورد و محمود برگزیده شد...

■ سطر هفتم: ناخوانا

■ سطر هشتم: همه‌چی آرومه... همگان خوشبختند...

■ سطر نهم: محمود با راستی و عدالت کشور را اداره می‌کرد. او اسامی مفسدین را در جیب داشت،‌ اما نامی نبرد تا پرده ‎‎های حیا گسسته نگردد. خدای بزرگ با شادی از کردار نیک و پندار نیک این پشتیبان مردم خرسند بود... همه‌چیز آرام بود.

■ سطر دهم: مردم خراسان و سیستان، مردم گیلان و مازندران و آذربایجان، در مجموع همگان او را پذیرفتند، نه یک ‎بار، که دوبار، و چه بسا اگر بیشتر جا داشت... و از او شادمان شدند و او را بوسیدند و او هم همه را بوسید.

■ سطر یازدهم: مردم سروری او را شادباش گفتند و به یاری او از چنگال غارتگران بیت‌المال و اصلاح ‎طلب و چپ و راست و پایین و بالا و وسط، یعنی هرآن‌که جز او، خلاصی یافتند و نامش گرامی داشتند.

■ سطر دوازدهم: و محمود از آن پس که بر تخت نشست،‌ اسفندیار را برکشید و او را قرار داد دست راست خود، و سپس دست چپ خود و آن‌گاه پای راست و پای چپ و دیگر اعضای خود و همه کار ملک بدو نهاد.

■ سطر سیزدهم: منم اسفندیار (اس ـ فن ـ دیار) رییس دفتر اعظم، منم رییس مرکز مطالعات جهانی شدن، منم جانشین رییس‌جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، منم رئیس شورای فرهنگی دولت، منم نماینده رییس‌جمهور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما، منم عضو کمیسیون‌ ‎های اقتصادی و فرهنگی دولت، منم سرپرست نهاد ریاست جمهوری، منم...

■ سطر چهاردهم: ناخوانا

■ سطر پانزدهم: منم که رییس میراث بوده‌ام و رییس سازمان بوده‌ام و معاون شهردار بوده‌ام و رییس رادیو بوده‌ام و مناطق بحرانی را ... اطلاعات ... بوده‌ام.

■ سطر شانزدهم: مردم مرا با شادمانی پذیرفته‌اند. منم اسلام‌شناس. منم که ملائک را دیده‌ام در پرواز. منم که دیده به دیدار دوستان کرده‌ام باز... منم که دوره... را رو به پایان دیده‌ام. منم که دوستم با همه حتی مردم...

■ سطر هفدهم: محمود عدل و داد را در پهنه ایران برقرار کرد. و من با او بودم. چه ماهواره ‎‎ها که هوا شد، چه هسته ‎‎ها که شکافت، چه قیمت‌ ‎ها که بالا رفت و چه اصل‌ ‎های چهل و چهار که...

■ سطر هیجدهم: و باش که چه یارانه ‎‎ها که هدفمند گردد و چه اسامی مفسدین که خوانده شود و چه دانه‌درشتان که در غربال گیر نمایند، اگر مصلحت باشد.

■ سطر نوزدهم: و محمود در سرزمین‌ ‎ها گردید و هرچه استعداد بود به کشف درآورد و هرچه مسکین بود بوسید و هرچه عریان بود پوشانید و هرچه وام بود برخی بداد و برخی نه.

■ سطر بیستم: اینک منم محمود. که در ایام من مملکت به اوج فکر و فن‌آوری و اقتصاد و فرهنگ و ورزش و ارزش رسید و هرکه جز این هرچه گوید برای عمه‌اش گفته است. و آب بریزد ... سوخته است و و بچه جان آن ... را لولو برد. که من هرچه زشت بود برانداختم. آقازاده ‎‎ها را... که گویی... بگویم؟

■ سطر بیست و یکم: و همه پادشاهان سرزمین‌ ‎های جهان، از ونزوئلا تا نیکاراگوئه مرا تحویل گرفتند و آمد و رفت داریم. از آن‌سوی جهان تا این‌سوی جهان. و من آنم که در نیویورک سخن گفتم آن‌چنان که کسی پلک نزد و پیش از من هرکه سخن گفته بود پلک‌ ‎ها زده بودند.

■ سطر بیست و دوم:... کاغذپاره... استیضاح... یازده روز...  خدا نبخشاید مر آن ‎‎ها را.

■ سطر بیست و سوم: و دوباره این منم اسفندیار که فرمان دادم به شمار آدم‌ ‎ها راه باشد برای رسیدن به خداوند بزرگ و من آنم که گفتم در راه ‎‎ها مبال سازند و مدیریت انبیا را... و ایران را چنان شکوه بخشیدم که... دیدند... نه برای اسلام...

■ سطر بیست و چهارم:... غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردک‌ ‎ها و کبوتران...

■ سطر بیست و پنجم: ناخوانا

■ سطر بیست و ششم: و ‎ای مردم پس از من اسفندیار... و هرکه مرا... او را... و هرچه او می‌گوید من می‌گویم و هرچه من می‌گویم او گفته است و هرکه به من رأی داده است به او رأی دهد و هرکه... مرا رنجانده است.

■ سطر بیست و هفتم:... برای همیشه!

 

 

بسیجی . . .

جمعه, ۳۱ تیر ۱۳۹۰، ۰۵:۲۹ ب.ظ
نمی دانم چه بنویسم ....

باز هم / این بار مضروب حسین مرشدی شهرک جدید اندیشه .....

فقط خبر را بخوانیم و سر تکان بدهیم

http://www.jahannews.com/vdcb0zb8frhbzgp.uiur.html

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9004060795

هر دم از این باغ . . .

اگر هم صدایی بلند شود چندروزه است بعد از مدتی روز از نو روزی از نو . شاید بعدی من باشم تو باشی یا . . .

آقای ناجا تا سه نشه بازی نشه ؟

یک - در تاریخ دهم اردیبهشت ماه سال جاری حجت الاسلام سید محمود مصطفوی منتظری امام جماعت مسجد انصار الحسین‌(ع) تهران که قصد داشت دختر جوانی را از دست اراذل و اوباش نجات دهد مورد حمله این افراد قرار گرفت که این حادثه منجر به ضرب و شتم و تخلیه چشم این روحانی شد.

 

 

دو - چندی پیش حجت الاسلام فرزاد فروزش امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران که برای نجات یک دختر جوان از چنگال دو نفر از اراذل و اوباش از جان‌گذشتگی کرد، در آستانه نابینایی چشم راست خود قرار گرفت اما با عمل جراحی چشم در بیمارستان رسول‌ اکرم(ص) خطر تخلیه چشم او برطرف شد.



 
 
سه - علی خلیلی طلبه جوان ۲۰ ساله ای که در شب نیمه شعبان برای جلوگیری از مزاحمت چند شیر نا پاک خرده ی مست برای چند دختر در محله تهرانپارس مهمان ظربه چاقو به شاهرگ گردنش می شود . و بیخیال  که دیشب یکی از دوستان علی را در مزار شهدا دیدم و شرح ماجرا را از او خواستم که گفت : . . . تا ۵ صبح در به در بودیم تا یه بیمارستان علی رو پذیرش کنه ! جوون ۲۰ساله حزب اللهی طلبه از زیر گوشش تا پائین گردنش باز و احتمال فلج شدن ...... حالا بیمارستان پیداکن . . . وزیر محترم بهداشت منتظر لبخند ملیحتان هستیم ! حالا هم آقای نا جا زحمت کشیدید و دستگیرشان کردید .
تشکر تشکر . . .
دو دوتا چهارتا . . .
راستی سعید دوست علی می گفت براش دعا کنید احتمال فلج شدنش زیاده . .

اینم آخرین عکس ها از علی خلیلی

بستری شدن علی خلیلی طلبه ناهی از منکر در بخش آی سی یو بیمارستان عرفان تهران

مادر علی خلیلی طلبه مجروح هنگام ملاقات با فرزندش در بخش آی سی یو بیمارستان عرفان تهران

 

دانلود فیلم حادثه

راستی آقای صداو سیما علی خلیلی اندازه پوپک گلدره و یا مصاحبه های تکراری با بازیگران هزار رنگتان سهمی نداشت!

 
مصافحه صالحی وزیر خارجه با خاتمی در مراسم ختم حجت الاسلام محمد علی صدوقی نماینده ولی فقیه و امام جمعه یزد در مسجد نور تهران