تفنگت را زمین بگذار...
پنجشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۰، ۰۱:۱۵ ب.ظ

سلام این شعر رو خوب یادتون که:
تفنگت را زمین بگذار.... که من بیزارم در دیدار این خونبار ناهنجار.... تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن.... من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن...ندارم جز زبان دل.دلی لبریز از مهر تو.....
یادتونم هست که خوانندش کی بود؟درست حدس زدید جناب استاد آواز ایران!!!"استاد!!!! شجریان" درست ۲ سال پیش در فراسوی مرزها این شعر لطف کردند خوندند در حمایت از مبارزینی که در کف خیابونهای جمهوری اسلامی غرق در خون بودند!!!!!!! اما امروز معلوم نیست کجا تشریف دارند تا باز هم هنر نمایی بفرمایند در حمایت از کشته های انگلیسی که به جرم اینکه حقشون و می خوان باید کشته شن... هنرنمایی کنن.(البته از ظاهر قضیه که معلومه کجا تشریف دارند...)
یه زمانی آدم میشه محبوب دل همه مردم کشورش اونم در لحظات ناب افطارهای ماه مبارک رمضان... یه زمانی... .
- ۹۰/۰۵/۲۰
"دستش را بر روی مزار خالی گذاشت و گفت مرا اینجا دفن کنید، با تعجب پرسیدم، اشتباه نمیکنی اما محسن آرام گفت اینجا قبر من است،................"
به روزم....
یاعلی