بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معراج» ثبت شده است

یارفیق

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۳۵ ق.ظ

                                                                                                                                                       

 

یا رفیق ...

سالهاست که این جمله را از لسان های  گوناگون شنیده ایم که رفاقت را  انتهایی نیست  و هر کس پیرو رفاقت باشد  ...عاقبت نیکی ندارد ....

حال بر آن شدم که تفحصی  من باب این امر کنم و در اولین جستجویم در دنیای مجازی به این سخن حضرت  صادق(ع) رئیس مذهب تشیع برخوردم که :

دوستى از روى راستى و درستى نباشد، جز با شرایط آن، پـس هـر کـه در او آن شـرایـط یـا پـاره اى از آنـهـا بـاشـد او را اهـل چـنـیـن دوسـتـى بدان و کسیکه چیزى از آن شرایط در او نباشد او را باینگونه دوستى نسبت مده .
اولش اینکه  "نهان و عیانش براى تو یکسان باشد".
دوم اینکه "زیب و زینت تو را زینت خود داند، و زشتى تو را زشتى خود شمرد".
سوم اینکه" ریاست و دارائى حالش را نسبت بتو تغییر ندهد".
چهارم اینکه "از آنچه توانائى دارد نسبت تو دریغ نکند".
پـنـجم که همه خصلتها را در بردارد اینکه "هنگام بیچارگى و پیش آمدهاى ناگوار تو را رها نکند"

...

با کمی تامل خویش را رادر واژه ه واژه ی سخنان ایشان جستجو کردم و کنکاش اینکه ما و ادعا هایمان بر سر رفاقت و دوست هایمان با دیگران چگونه است مانند خوره ای به جانم افتاد ...و هیهات از این معیار هایی که برای خویش برای رفاقت در ذهن پرورانده ام و همچون غفلت زدگان بی راهبر عمل کرده ام .

چه بس رسالت سنگینی است رفاقت و از ان وزین تر شرایط آن برای  انتخاب دوست ...

زبان مومن صدق است ... ومگر نه اینکه لسان معصوم لسان الله هست ... و حاشا که ما در جستجوی رفیق و دوست در پی رفیق جز کسی برویم که شرایطش را معصوم به ما تذکر داده ....

چه بس امری مهم و عظیم است رفاقت و شرایطش که ادمی را می توان به مسلخ خاسرون ببرد و یا معراج نشینش کند ...

گاهی باید اعتراف کرد ..نه! استغفار لازمست ..." خویش را میگویم " برای ما مدعیان پیروی از مکتب حضرت صادق .(ع)  آری !

از خمسه نکاتی که ایشان فرمودند کدامشان را میتوانیم با زبان صدق در یک ترازو بگذاریم و به محضرشان تقدیم کنیم که در رفاقت هایم این اصول را رعایت کرده ایم ...؟!

گاهی فقط سکوت لازم است با چاشنی تامل ...

این سوال که در رفاقت به سبک شیعه عیان و نهان را در یک ظرف خالصانه رو کرده ایم یا نه !

 

زیب و زینت دوست شیعه ی ما برایمان مهم بوده یا ضعف و زشتی اش ، رسالت خویش را در تبدیل بدی ها به نیکی متقابلا چقدر عامل بوده ایم !

در آن زمان که دنیا به ما رو کرده است و ثروت و   برایمان در این زندان دنیا فراهم شده است یاد کرده ایم آنان که باید یاد میکرده ایم یا نه!انسان است و طغیانش در غنی که " کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى* أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى.

و قص علی هذا....

رفاقت مقام بالایست والله ... با ادبیات کوچه  بازاری نباید رفاقت را تلفظ  کرد ...

مگر نه اینکه در افق نگاه شیعه باید الگوی رفاقت چون حبیب و مسلم ابن عوسجه نقش بسته باشد ... یا کمی نزدیک تر از حیث زمان، رفاقتی به سبک محمود وند و پازوکی ....

عاقبت رفاقت هر چهارتایشان را به قتلگاه کشاند... حبیب و مسلم ابن عوسجه را در 61 هجری در مقابل دیدگان حضرت عشق...

محمودوند و آقا مجید را کمی ان طرف تر به قتلگاه فکه ...

چه عاقبت نیکی دارد رفاقت ... اینچنین! .

یا من رفیق لا رفیق له .

م.ق فروردین 1394.

 

 

با کمی تاخیر به بهانه هفته دفاع مقدس ....

شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۵۳ ب.ظ



برای معراج نشینان خاکی پوش  


القصه 
 باز هم سناریوی تکراری هجوم موضوعات برای نگاشتن و دایره لغاط فقیر من ،حدیث رسول مهربانی (ص)عجب "مطلع" زیبایی شد برای متن فقیرانه ام که :" برخی از شعر ها حکمت است "

"ماندم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد

یک لحظه من غافل شدم صد سال راهم دور شد "


معراج نشینی  یعنی جایی که او بی پرده ناظر من است ومن در مقام منظور ...هیهات  که اگر از کرمش مرا نیز ساکن معراج کند و دریغا که خجلت معاصی و غفلت رویی برای سربالا گرفتن نگذارد چه برسد به نظر به وجه ا...

جستجوی کاروان معراج نشینان مقدمه می خواهد و الف آن شناخت الفبای خود است و خود "کان لم یکن "است بی خدا ...که من "عرف نفسه فقد عرف ربه "

همنشینی با معراج نشیننان ظرفیت می خواهد و ظرف سنگ محک و عیارش "مظروف" یا همان محتوای ان است ... ظرف همان قلب است و قلب محل جلوس عشق که "شرف المکان بالمکین "

نا محرمان را به معراج راهی نیست زیرا که ناظر و منظور باید مَحرم باشند و تفاوت محرم ونامحرم را باید  همان "حرم" دانست که القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله ...

راهیان معراج آذوقه ای جز ظرف ،قلب یا همان حرم الله  ندارند و توشه ی طریقشان جز "رضا برضائک " نیست و دوای عطش راهشان کاسه ی اشکی برای رحمه الله واسعه است .

طلب هم نشینی با معراجیان و قصد جلوس در مقام نظر به وجه الله  قلبی شریف می خواهد و آذوقه و توشه ای لایتناهی

اما خاک نشینی که حرمش محرم اغیار است وتوشه اش جز عصیان نیست چگونه می تواند در سرش رویای معراج و معراجیان را بپروراند .

پینوشت : آرزو چون بر جوانان عیب نیست ....آرزو دارم که معراجی شوم.


پینوشت 2: نوسان تپش قلب معراجیان بستگی به رقص پرچم حرم الله  در ارض کربلا دارد  نه به نوسان قیمت ارز در بازار 


للحق 

بعد نوشت : برای هیچ وبلاگی نظر نگذاشته ام و مباحثه نکرده ام ...واقعا بعضی نظرات خصوصی را متوجه نمی شوم . ...تا کید می کنم هیج جا .