بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

آخرین مطالب
آخرین نظرات

به سوی محرم 2

چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۰، ۰۵:۲۱ ب.ظ
 

 

اصلی

پ.ن : تا محرم چیزی نمانده ..... با تو ام... با خودت    " ای دل " کجای کاری ؟

می مانی یا . . .

یا ستارالعیوب ...

 

بسوی محرم . . .

يكشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۰، ۰۷:۴۹ ب.ظ

 

محرم

از بعد مسلمیه هوای تو هوائیم می کند و در شهادتین عرفه وقتی با اعضاء و جوارحت شهادت می دهی ... دلم سخت گریز می زند به روضه ها . . .روزی چند بار پنجره اتاقم رابرای استشمام بوی اسپند ماه تو باز می کنم و زیر لب می خوانم ...

 می زنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم ....

-----------------------------------------------

" این چندمین محرم است که بی تو . . . "

---------------------------------------

هنوز در پی کارهای "بچه حزب اللهی دات آی آر "هستم با دعای خیرتان یاریم کنید ...

 تا اماده شدن ۱۰۰٪  این کم را قبول کنید ... للحق

 

 

سلمن لمن . . .

دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۰، ۰۳:۳۱ ب.ظ
هنوز در پیچ و خم تهیه بچه حزب اللهی جدیدم .......

نخیر عرصه را خالی نکردم ...

 محتاج دعایتان

رهبر من . . .

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۰، ۰۲:۱۹ ب.ظ

تنها تر از همیشه در این کربلا شدی.....

- - - -   - - - - - - - - - -- - - - - - -- -

مدتی نیستم..... البته قبلا هم نبودم ....

خداحافظ.....یا علی

دیدار مقام معظم رهبری با جانبازان قطع نخاع....

پنجشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۰، ۱۱:۳۵ ق.ظ

بچه حزب اللهی : خیلی مرا به خودش مشغول کرد.... مشغولش شوید .....

 

آنچه که در ادامه می خوانید حاشیه های برنامه دیدار مقام معظم رهبری با جانبازان قطع نخاع است.

_ قرعه به نام من درمی‌آید و قرار می‌شود حاشیه‌های دیدار رهبر با جانباز‌ها را پوشش بدهم. و این برای من یعنی  . . .

جانبازان آسایشگاه ثارالله ....

سه شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۰، ۱۰:۱۴ ق.ظ

آ مثل آسایشگاه .... (کمبود سر تیتر )

می خواهی بار وبندیل جمع کنی و سر بزنی به گعده ی نور بالا ها و دل سیر عطشت را التیام دهی که

نمی شود که نمی شود !....می دانی چرا ؟!..... چون ....باید محیا شد از بحهر قربانی ....نه ! نه!

خلاصه اینکه آسایشگاه جانبازان باز خودم را به جان خودم انداخت و چه کشاکشی است میان من با خویش .... و می گویم آسایشگاه ؟این من هستم که در آسایش ام یا او که در آسایشگاه با آرام بخش ... ؟! در خود نمی بینم که  یک لحظه خویش را جای آن ها بگذارم .... و چشم انتظار روی ویلچر یا تخت نگاهم به در باشد .... نمی دانم منتظر که هستند ؟!من و تو یی که از روی بدهکاری وظیفه ی مان هست حد اقل برای بوسه بدستانشان به خود زحمت بدهیم و برویم ؟!!! یا نه چشمانشان به انتظار 

حضرتش خیره به راه مانده ... . من الغریب الی الحبیب.....

آسایشگاه

مادران گلها .....

يكشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۰، ۰۲:۳۴ ب.ظ

و علیک السلام ....

شهید گمنام

امسال بهار بی تو یعنی پائیز ......

پهلوان هادی

جمعه, ۱ مهر ۱۳۹۰، ۰۵:۰۶ ب.ظ

 

دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت    سر را جدا گذاشت وتن را جدا گذاشت

شهید ابراهیم هادی

با سر انگشتم به روی خاک ها ....می نویسم عشق .....می خوانم حسین

دوست دارم ابراهیم را همه بشناسند خود که نتوانستم !

جای چاقو بر گلوی طلبه ی ناهی منکر....

پنجشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۰، ۰۱:۲۱ ب.ظ

انتقد ....ینتقد..... انتقاد

دوشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۲۸ ب.ظ

 

 

احمدی نژاد انتقاد

تنها ئی  علی ریشه از اینجا ندارد ؟!