بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

بچه حزب اللهی

... پراکنده نویسی های یک بچه حزب اللهی

آخرین مطالب
آخرین نظرات

جانبازان آسایشگاه ثارالله ....

سه شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۰، ۱۰:۱۴ ق.ظ

آ مثل آسایشگاه .... (کمبود سر تیتر )

می خواهی بار وبندیل جمع کنی و سر بزنی به گعده ی نور بالا ها و دل سیر عطشت را التیام دهی که

نمی شود که نمی شود !....می دانی چرا ؟!..... چون ....باید محیا شد از بحهر قربانی ....نه ! نه!

خلاصه اینکه آسایشگاه جانبازان باز خودم را به جان خودم انداخت و چه کشاکشی است میان من با خویش .... و می گویم آسایشگاه ؟این من هستم که در آسایش ام یا او که در آسایشگاه با آرام بخش ... ؟! در خود نمی بینم که  یک لحظه خویش را جای آن ها بگذارم .... و چشم انتظار روی ویلچر یا تخت نگاهم به در باشد .... نمی دانم منتظر که هستند ؟!من و تو یی که از روی بدهکاری وظیفه ی مان هست حد اقل برای بوسه بدستانشان به خود زحمت بدهیم و برویم ؟!!! یا نه چشمانشان به انتظار 

حضرتش خیره به راه مانده ... . من الغریب الی الحبیب.....

آسایشگاه

  • محسن هادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی